ℳ◎ℏ@ммαḓ ツ

ḺϴṼℰ

کجای این جنگل شب پنهون می‌شی خورشیدکم؟ 
پشت کدوم سد سکوت پر می‌کشی چکاوکم؟ 

چرا به من شک می‌کنی؟ من که منم برای تو 
لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو 

 

دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقم‌و؟ 
پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق‌هقم‌و؟ 

گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین 
حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین 

سفر نکن خورشیدکم ترک نکن من‌و نرو 
نبودنت مرگ منه راهی این سفر نشو 

نذار که عشق من و تو اینجا به آخر برسه 
بری تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه 

گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین 
حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین 

نوازشم کن و ببین عشق می‌ریزه از صدام 
صدام کن و ببین که باز غنچه می‌دن ترانه‌هام 

اگر چه من به چشم تو کمم، قدیمی‌ام، گمم 
آتشفشان عشقم و دریای پر تلاطمم 

گریه نمی‌کنم نرو، آه نمی‌کشم بشین 
حرف نمی‌زنم بمون، بغض نمی‌کنم ببین 

ایرج جنتی عطایی

بغض بهانه داریوش عشق گریه
[ پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:, ] [ 11:46 ] [ محمد جواد ] [ ]


بد ترین اتفاق

 هر روز صبح چشم هایم را باز میکنم و او نیست این بدترین اتفاق هر روز است:-(


[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, ] [ 13:56 ] [ محمد جواد ] [ ]


گمشده

عکس
های عاشقانه و احساسی (2) www.taknaz.irt

 

 

عکــــس عاشقانـــه

 

 

عکــــس عاشقانـــه

[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, ] [ 13:55 ] [ محمد جواد ] [ ]


بارون...

بارون رو دوست دارم هنوز / چون تورو یادم میاره
 حس میکنم پیش منی / وقتی که بارون میباره

عکس های رمانتیک و زیبای بارانی  - www.jazzaab.ir


تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد

و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم

تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت

و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم


عکس های رمانتیک و زیبای بارانی  - www.jazzaab.ir

 


میدانم که می مانی و از قلبم بیرون نمیروی

پس لااقل باران را بهانه کن ، دارد باران می آید . . .

عکس های رمانتیک و زیبای بارانی  - www.jazzaab.ir

 

 

[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, ] [ 13:54 ] [ محمد جواد ] [ ]


غمناک...

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو مي گفتم....هنوز هم خيس مي شه چشمام وقتي ياد تو مي افتم....
هنوز هم مي ياي تو خوابم تو شباي پر ستاره....هنوز هم مي گم خدايا کاشکي برگرده دوباره....



عکسهای عاشقانه و احساسی ( مهر) - www.taknaz.ir



مهم نبوده سوختنم، دور از تو پرپر زدنم، مهم تو بودي عشق من، نه قصه شكستنم، به افتخار عشق تو ميگم كه بازنده منم...





 بی تو یک لحظه دلم طاقت نمی آرد /وبرفناامیدی برسرم یکریز می بارد

چگونه  بگذرم  از عشق، ازدلبستگی هایم؟ / چگونه می رویبا اینکه  میدانی چه تنهایم ؟

تو که میدانستی با چه اشتیاقی...خودم را قسمت میکنم

پس چرا ...زودتر از تکه تکه شدنم...جوابم نکردی...برای

خداحافظی ...خیلی دیر بود...خیلی دیر !!

[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, ] [ 13:53 ] [ محمد جواد ] [ ]


شکست..

"اين" روزها چه قدر دلم هواي "آن" روزها را کرده …


شعرها و عکس های عاشقانه بهارجون

اين روزها پر طرفدارترين بازي در بين آدمها ، بازي با “احساسات” است !!!





خيلي وقت است فراموش کرده ام کداميک را سخت تر مي کشم ؟
رنج !
انتظار !
يا نفس را …





کاش توي اين جاده يه تابلو نصب ميکردن واسه دلخوشيم …
“تــــــــو”
دو کيلومتر …





اين روزها آنقدر شکسته ام که دلم عصا به دست راه ميرود …





حال "من" دیدن دارد وقتی کسی حال "تو" را از من میپرسد






بيا آخرين شاهکارت را بيبين,مجسمـه اي با چـشماني باز

خيره به دور دست,شايد شرق،شايد غرب

مبهوت يک شکست،مغلوب يک اتفاق

مصلوب يک عشق،مفعول يک تاوان

خرده هايش را باد دارد مي برد

و او فقط خاطراتش را محکم بغل گرفته…

بيا آخرين شاهکارت را بيبين

مجسمه اي ساخته اي به نام «من» !



[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, ] [ 13:52 ] [ محمد جواد ] [ ]


تقدیم به نفسم...

در سرزمين قلبم خانه اي ساختم که پنجره هايش هيچ گاه از ديدنت خسته نمي شدند ، در اين خانه هميشه خاطراتم را مرور مي کنم ، اگر چه ازت دور شدم ولي حرف هاي گرمت آرامش بخش دل پر از غم من است.عشق من نام تو هميشه در ذهنم و ياد تو هميشه در قلبم جاريست..
فقط تقدیم به نفسم

در ثانیه های بودنت می مانم / در فصل شکست خوردنت می مانم / یک سال نه ده سال چه فرقی دارد ؟ / تا لحظه ی دل سپردنت می مانم..

 

 

تو رفتی و تنها چند خاطره که هیچگاه نمی توانم فراموش کنم بر جا

گذاشتی…

خاطره هایی که یاد آن این دل عاشقم را می سوزاند….

دلم بدجور برای تو تنگ است دلیل بودنم….

 

نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر

فقط میدانم در آغوش منی

بی آنکه باشی

و رفتی بی آنکه نباشی

 

 

تمام خنده هایم را نذر کرده ام

تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا

عطر دستهایت

دلتنگی ام را به باد می سپارد

 

 

روزهای خوب باهم بودنمان گذشت

دلم تنگ است برای آن لحظه های شیرین با هم بودنمان !

دلم برای گرفتن آن دستان مهربانت ، بوسه بر روی گونه زیبایت تنگ شده است…

کاش دوباره آن روزهای شیرین عاشقی مان تکرار می شد

 

 


مـטּ تنهآ کمـﮯ مُتفآوتـم وقتـﮯ تمام دردهاﮮ دنیا

روﮮ شانـﮧهآﮮ دخترانـﮧاَم کوه مـﮯشود . . .

و من به پهناﮮ تمام کوه پایه ها

لبخنـــــد مـﮯزنم !!!

 

[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, ] [ 13:49 ] [ محمد جواد ] [ ]


منتظرتم...

نگاه کن آن دور دستها يکي تنها به انتظار ايستاده
لبخندي عاشقانه ، دستي برايش تکان بده…
تا بشکند حصار سنگي تنهايي اش…

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد


حرفهاي زيادي داري
سکوت علامت چيست
نميدانم علامت رضايت است يا همان جواب ابلهان خاموشي است
معني جديدي به سکوت داده اي
سکوتت را ميفهمم
يعني انتظار


يادتــــــــ باشد ؛
مــــــــــن اينجا،
کنار همين روياهاي زودگذر،
به انتظار آمدن تـــــــو ،
خط هاي سفيد جاده را مي شــــــــمارم … !



امروز روز ديگريست…
يه روز از همان روزهاي بي تو…
در به در اين کوچه و آن کوچه…
مي دانم که انتهاي يکي از همين کوچه ها منتظري!

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد


زمان نمي گذرد وقتي در انتظار ديدنش نشسته اي !

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد


براي ديدن چشمانت
براي لمس دستانت
براي با تو بودن
تا قيامت صبر خواهم کرد
فرقي نمي کند امروز باشد يا در فرداها
يقين در من موج مي زند که روزي با تو خواهم بود... 

 


من بلد نيستم دوستت نداشته باشم
بلد نيستم حرف دلم را نگويم
حتي بلد نيستم نگويم مي خواهمت وقتي مي خواهمت
بلد نيستم نخندم وقتي باتوم
حتي اخم کنم وقتي ناراحتم
من هيچ کار مهمي را بلد نيستم جز دوست داشتن تو


 

[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, ] [ 13:47 ] [ محمد جواد ] [ ]


 
 
کاش بارانی ببارد ، قلبها را تر کند
 
بگذرد از هفت بند ما ، صدا را تر کند
 
قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها
 
رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند
 
بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را
 
شاخه های خشک و بی بار دعا را تر کند
 
مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
 
سرزمین سینه ها تا نا کجا را تر کند
 
چترهاتان را ببندید ای به ساحل مانده ها
 
شاید این باران که می بارد شما را تر کند
 
[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, ] [ 13:44 ] [ محمد جواد ] [ ]


میکشم میکشی می کشد ...

میکشم میکشی می کشد ...


هر 3 میکشیم

 


اما او ناز تورا . . .

 


تو دست از من . . .

 


و من ...

 
 
 

ای وای باز فندکم را کجا گذاشته ام .... ؟

 

 

 

 

 

بنـــد دلـــم را

 

 

به بند کفـــش هایت گـــره زده بودم

 

 

که هر جـــا رفتـی

 

 

دلــم را با خود ببری

غــــافل از اینکه

تو پـــا برهنـــه می روی
و بی خبــــر...


 
[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, ] [ 13:39 ] [ محمد جواد ] [ ]